هواداران نادر طالب زاده Talebzadeh-Nader

فیلمساز، مستندساز و مدرس سینما - Director

هواداران نادر طالب زاده Talebzadeh-Nader

فیلمساز، مستندساز و مدرس سینما - Director

نادر طالب زاده: ما بی عرضه ایم!

fax News، NBC ،CBSو AP و... خیلی راحت و آزادانه در ایران در حال تهیه‌ی گزارش و مصاحبه برای تشویش افکار عمومی جهان هستند؛ ولی ما همچنان بایکوت هستیم. این ماجرای دردآور همچنان، مسکوت مانده و مشمول مرور زمان شده و با یک تعارفاتی برگزار و از آن عبور می‌شود.

اگر فکر می‌کنید خبرنگاران خارجی در اینجا هم مثل نیویورک و واشنگتن و یا هر شهر یا کشور غربی، برای نفس کشیدن، قدم برداشتن، طرز لباس پوشیدن و یا حرف‌زدن و بالاخره ارتباط برقرار کردن با جامعه، مقید به رعایت دستورالعمل و آیین‌نامه‌ی خاصی برای حفظ حداقل منافع نظام و ملت‌مان هستند، کاملاً در اشتباهید!
اگر فکر می‌کنید خبرنگار یا مستندساز خارجی را به جرم تهیه گزارش مستند و یا به هر بهانه‌ای به غل و زنجیر می‌کشند و بدون آب و غذا و دارو به فرودگاه مهرآباد منتقل و پس از عبور دادن از میان مردم و تحقیر، به کشورش دیپورت (اخراج) می‌کنند، باز هم کاملاً در اشتباهید!
اگر باز فکر می کنید، که ایران هم مثل آمریکا کشوری است که به خبرنگاران خارجی ویزایی در حد یک میهماندار هواپیما اعطا می‌کند به طوری که فقط می توان با آن تا شعاع 25 مایلی تردد کرد، باز هم در اشتباهید!
اینجا ایران است، و به ادعای غرب بویژه آمریکای مدعی آزادی! کشوری خشن! بسته! عقب مانده و بدون دموکراسی است! اما در این کشور خشن، بسته و عقب مانده و بدون دموکراسی! خبرنگاران خارجی بویژه رسانه‌هایی که به کرات گزارش‌های مسموم از این مردم به گفته خودشان عقب مانده! تهیه و در شبکه های جهانی خود منتشر کرده و می‌کنند بدون کوچکترین مزاحمتی به کار رسانه‌ای! خود مشغولند.

آنچه می‌خوانید گفتگویی است کوتاه در همین باره.


آقای طالب‌زاده چرا ما در آمریکا نمایندگی نداریم؟

مسئله به این مهمی از سوی مقامات کشورمان اصلا پی گیری جدی نمی شود و چون پی گیری نمی‌شود؛ آن‌ها هم از خدا خواسته اسب خود را همچنان می‌تازانند! این در حالی است که آمریکا در حال حاضر در ایران هم شبکه خصوصی دارد و هم دولتی. آن هم نه یکی، بلکه چند تا! شبکه خبری «الحره» یکی از شبکه‌های دولتی آمریکاست که به راحتی در ایران فعالیت می‌کند و بودجه آن به طور مستقیم از کنگره آمریکا تامین می‌شود. پس اگر «الحره» در تهران است که هست، چرا IRIB در واشنگتن نیست؟! یک دلیل بیشتر ندارد و آن اینکه کسی پیگیر آن نبوده است.

فاکس نیوز (fax News) یک شبکه خبری عادی نیست؛ بلکه منتسب به «روبرت مرداک» است که در واقع یک شبکه‌ی خبری نظامی است که هیچوقت در موضع گیری‌هایش حد وسطی وجود ندارد و اصلا در آمریکا معروف به یک شبکه‌ی دست راستی افراطی است، چنین شبکه‌ای در تهران رسما خبرنگار دائمی دارد و مجوز هم گرفته است. تعجب نکنید NBC ،CBS و AP و... هم همین طور! و خیلی راحت و آزادانه در ایران بزرگ در حال تهیه‌ی گزارش و مصاحبه برای تشویش افکار عمومی جهان هستند.
آن‌ها با قلدری تمام به ایران تشریف فرما می شوند! و ما هم با مجوزهایی که به آسانی می‌دهیم نه تنها قالی قرمز برایشان پهن می‌کنیم، بلکه هر لحظه که آن‌ها اراده کنند با رئیس جمهورمان مصاحبه می کنند. ولی ما همچنان بایکوت هستیم و این بایکوت 28 ساله هنوز شکسته نشده است و اگر شما هم مدتی پیش به عنوان خبرنگار کیهان در آن مصاحبه‌ی مطبوعاتی رئیس جمهور اعتراض نمی‌کردید؛ این ماجرای دردآور همچنان، مسکوت مانده بود. ولی دیدید که باز اتفاقی نیفتاد و مسئله به رغم گذشت چند ماه مشمول مرور زمان شد و با یک تعارفاتی برگزار و از آن عبور شد.

همیشه این را در نظر داشته باشید که پی‌گیری مسئولین با زدن سنگ به شیشه فرق می‌کند، مثلا اگر ما به عنوان عناصر رنج کشیده رسانه‌ای برویم و با سنگ چند شیشه‌ای را هم بشکنیم و فریاد بزنیم که آقا! صدای ما باید به یک جایی برسد فرق می‌کند با اینکه مسئولان نظام نسبت به این امر مهم واکنش نشان بدهند.

یک ماه پیش «نیک ورن» معاون خانم «رایس» وزیر امور خارجه دولت بوش در مصاحبه‌ای با «استفن ساکو» گفت: ما همچنان آماده هرگونه صحبت، دیالوگ و بحث آزاد در بین خودمان و ایران بوده و هستیم. در حالی که این دروغ محض است، چون من پنج بار از طریق دفتر خبری وزارت امور خارجه در نیویورک درخواست مصاحبه کردم. پنج بار درخواست مصاحبه کم نیست ولی می‌بینید که به راحتی دروغ می‌گویند، دروغ شاخدار! اما هیچ کس نیست که مچ شان را بگیرد؟
ما اگر نتوانیم این دروغ را زیر چراغ بیاوریم و افشا نکنیم و داد و فریاد راه نیندازیم باخته‌ایم و راهش هم مقابله به مثل است، یعنی « CNN» تهران نیاید، «تایم» هم نیاید و «AP» هم نیاید و اعلام کنیم «تایم» وقتی می‌تواند تهران بیاید که کیهان هم بتواند به واشنگتن برود. نیوزویک وقتی می‌تواند به تهران بیاید که جام جم بتواند به واشنگتن برود، الحره، فاکس نیوز، NBC، CBS و ABC را هم به تهران راه ندهیم مشروط بر آنکه شبکه چهار، شبکه خبر و پرس TV ماهم در واشنگتن بتوانند باشند. مطمئن باشید اگر این کار را بکنید آن ها یک روز هم دوام نمی‌آورند، برای آن‌ها این مسئله حتی از نفت هم بیشتر اهمیت دارد.

فکر می‌کنید اشکال کار کجاست که نتوانسته‌ایم در این جنگ رسانه‌ای خودنمایی کنیم؟ اصلاً خاکریز ما در این جنگ در کجای میدان است؟!

در درجه اول بگویم که تحریم‌ها و تحقیرهایی از این قبیل همه‌اش تقصیر آمریکا نیست، من می‌خواهم بگویم که ما هم مقصریم، این ما هستیم که نرفتیم تا از حقمان دفاع کنیم و متاسفانه هیچ خاکریزی را در این عرصه در برابر دشمنانمان مشخص نکرده‌ایم، دقیقاً برخلاف کاری که در ارتباط با فعالیت‌های صلح آمیز هسته‌ای‌مان کرده‌ایم و می‌کنیم. اگر این همه جسارت و شهامت و مبارزه‌ای که در عرصه هسته‌ای از خود نشان دادیم بخش کوچکی از آن را در برابر زورگویی‌های رسانه‌ای می‌کردیم وضع و جایگاه رسانه‌ای ما در جهان بهتر از امروزمان بود.

شما فکر می‌کنید، خبر این 15 تفنگدار انگلیسی که در خلیج فارس دستگیر شدند اولین بار از چه طریقی منتشر شد. «العالم» منتشر کرد. العالمی بود که توانست این خبر را بالای آنتن ببرد و همه گوش بدهند.
فکر می‌کنید کسی به شبکه «جام جم» ما گوش می‌دهد؟ به «شبکه خبر» شما نگاه می‌کند؟ این «العالم» بود که انعکاس داد، به طوری که هر وقت خبری در این رابطه در «بی بی سی» می‌دیدیم «لوگوی» العالم را هم در گوشه تصویر می‌دیدیم.
آیا این مسخره نیست که وقتی رئیس سازمان برون مرزی صدا و سیمای جمهوری اسلامی می‌خواهد برای بازدید از دفترش به آمریکا برود به او اجازه ورود نمی‌دهند؟!

در حال حاضر رسانه چند کشور در آمریکا حضور دارد که الآن ما انتظار داریم ما هم در آنجا حضور داشته باشیم؟

همه حضور دارند حتی چین و روسیه هم حضور دارند، الا ایران! آیا می‌دانید، چین در سال‌های پیش چه کرد تا حضور رسانه‌ای‌اش در آمریکا رسمیت پیدا کند؟ تمام دفاتر آمریکا، در چین را بست تا خودش در آمریکا بتواند جای پا باز کند که در آخر هم در نتیجه مقاومت و تداوم پی‌گیری‌ها بالاخره پیروز این میدان شد. چین در یک فرصت طلایی که دوران ریاست جمهوری نیکسون و در دوران دعوای کمونیستی برایش پیش آمد این کار را کرد و گفت: رسانه‌هایت را به کشورم راه نمی‌دهم مگر آنکه رسانه های چینی هم در واشنگتن حضور داشته باشند.
برای ایران هم فرصت‌های طلایی زیادی پیش آمد، دوران تسخیر لانه جاسوسی یکی از این دوران‌های طلایی بود اما مسئولان ما نه در این دوره و حتی در دوران جنگ تحمیلی و بعد از پایان جنگ هم این موضوع را پی‌گیری نکردند. و الان در زمانه‌ای قرار داریم که شرایط خیلی خیلی حساس شده و نیاز ما به حضور رسانه‌هایمان در غرب بویژه آمریکا صدچندان شده است، ولی متاسفانه کسی در فکر پی‌گیری آن نیست و آمریکایی‌ها هم این موضوع را خوب درک می‌کنند و از اینکه ما در خواب به‌سر می‌بریم خوشحال هستند.

آخر، کدام منطق قبول می‌کند که ما همیشه میهمان نواز CNN باشیم ولی آن‌ها در این 28 سال حتی ثانیه‌ای روی خوش به ما نشان ندهند؟! و حال آنکه همه می‌دانند، تمام سیاست‌های خبری CNN با سیاست‌های «تل آویو» همسوست، اگر CNN راست می‌گوید که شبکه ملی آمریکاست پس چرا در طول 15 سال عمر این شبکه‌ی خبری با «نوام چامسکی» که خود یک یهودی است؛ اما از نوع چپ آن و منتقد دولت آمریکا، حتی 15 ثانیه مصاحبه نکرده است؟!

ولی به رغم این‌ها ما باز هم میهمان نوازی می کنیم با این توجیه که می گویند، بگذارید میهمان نوازی ما را مردم آمریکا هم بدانند و حال آنکه در این صحنه بیشترین ضربه و لطمه را جمهوری اسلامی و رسانه‌های داخلی مان متحمل می شوند که همیشه به خاطر این بی‌عدالتی‌ها تحقیر شده و می شوند و جالب اینکه اکثریت قاطع مردم آمریکا با دولت‌شان و یا حداقل با دولت فعلی همدل و همراه نیستند و این یک واقعیتی است که نظرسنجی‌ها بر آن تأکید دارند.
بنابراین این فرضیه که ما با این کوتاه آمدن‌ها بخواهیم میهمان‌نوازی‌مان را به رخ مردم آمریکا بکشیم فرضیه نادرستی است.

با این حساب شما هم از آمریکا دست خالی به ایران بازگشتید؟

نخیر. دست خالی برنگشتم ولی انتظار داشتم من هم همانطور که خبرنگاران آمریکایی آزادانه و خیلی راحت با مسئولان نظام ما حتی در حد رئیس جمهور به گفت و گو می‌نشینند و آن‌ها را به چالش می‌کشند، من هم چنین حقی داشته باشم. در چهار ماه و نیمی که در آمریکا بودم، نزدیک به 20 قسمت برای تلویزیون کار مستند انجام دادم و حداقل با 100 نفر آمریکایی مصاحبه کردم؛ ولی هیچ کدام از مقامات دولتی این کشور حاضر به مصاحبه نشدند! با اینکه به عنوان خبرنگار شرکتی در آنجا حضور یافته بودم و حال آنکه حقمان بوده و هست که ما هم به جای یک خبرنگار دولتی در آمریکا- آن هم با آن شرایط مشقت بار- 100 خبرنگار در آنجا داشته باشیم، کما اینکه آمریکا در تهران 200 خبرنگار و گزارشگر و حتی فیلمساز دارد، ولی متأسفانه می‌بینیم که با بی‌شرمی تمام حتی یک خبرنگاری را هم که ما آنجا داریم با حداقل‌ترین سطح ویزا پذیرفته‌اند! و حال آنکه روزنامه‌ها و رسانه‌های ما هم حق دارند که خبرها و گزارش‌هایشان را به طور میدانی تهیه و به روزنامه‌ها و رسانه‌های خود مخابره کنند.

آیا در داخل آمریکا هم، اعم از مردم و خواص جامعه آمریکایی اشتیاقی به حضور رسانه‌های ایرانی در کشورشان دارند؟

بله، صددرصد این اشتیاق وجود دارد، حتی، بسیاری از مقامات گذشته و حال آمریکا مشتاق چنین حضوری هستند و حرف‌های زیادی برای گفت وگو با ما دارند.
من دوبار «گری سیک» مشاور وقت امنیتی ریگان را که الان بازنشسته است به پارک کشاندم و با او مصاحبه کردم. «گری سیک» الان پروفسور و استاد دانشگاه کلمبیاست و چقدر مشتاق بود که درباره سیاست‌های غلط بوش با من صحبت کند. اینگونه افراد در واشنگتن فراوان و آماده صحبت درباره سیاست‌های غلط حاکمان فعلی کشورشان و همچنین آینده روابط ایران و آمریکا هستند.
این را هم بگویم که در این سفر با این صدنفری هم که مصاحبه کردم خیلی‌هاشان موافق این بودند که ایران هیچ خطری برای ما ندارد و تأکید می‌کردند که جنگ علیه ایران معنی ندارد...

پس من عرضم فقط این است که آمریکا پر از موضوعاتی است که ما در ایران هیچ خبری از آن‌ها نداریم. مثلاً تصور ما این است که 11سپتامبر یک کاری است ترکیبی بین القاعده و آمریکا، در حالی که نظر مردم آمریکا اصلا این گونه نیست آن‌ها می‌گویند این کار صددرصد توسط دولت آمریکا طراحی و به اجرا درآمده است و هدفشان از اجرای این طرح هم تصرف بخشی از خاورمیانه است تا نقشه‌های بعدی به اجرا دربیاید، این نظر عمومی مردم آمریکا است به طوری که برخی منتقدان و رسانه‌چی‌های آمریکا به من اعتراض می‌کردند که چرا به دولت خودتان نمی‌گویید که در برابر واقعه 11سپتامبر محکم‌تر حرف بزنند؟! آن‌ها می‌گفتند: نکند که خودتان هم باورتان شده که این حادثه کار القاعده است؟! آن‌ها برای این ادعایشان استدلال هم می‌آوردند و چه استدلال‌های دقیق و عمیقی.
خود اسامه بن لادن گفت، کار من نیست و در مصاحبه با الجزیره هم تصریح کرد که کار او نبوده. وانگهی چرا قدرت حاکمه آمریکا 53سؤال بزرگ کمیسیون بررسی 11سپتامبر را غیرقابل پاسخ اعلام کرده است؟! و حال آنکه این سؤالات از سوی کمیسیونی مطرح شده است که خودش دولتی است.

استدلال‌های فراوانی را مطرح می‌کنند مثلا فردی به نام «الکسیس» که ایستگاه رادیویی‌اش در «آس تین تکزاس» ‌قرار دارد، 2ماه قبل از واقعه 11سپتامبر اعلام کرد که دولت آمریکا به دنبال طرحی است تا برج‌های دوقلو را بزند و عامل اصلی آن را «القاعده» معرفی کند.
این برنامه افشاگرانه در همان زمان یعنی دوماه قبل از حادثه از این ایستگاه پخش شده بود و من خودم در همین مدتی که در آمریکا حضور داشتم با «الکسیس» درباره این ماجرا و مسایل دیگر صحبت کردم. فرد بسیار جسوری بود، کمپانی اش تاکنون ده‌ها فیلم ساخته است.
او می‌گفت: جالب است که هیچ رسانه دیگری به این موضوع نپرداخت و من یک قطره کوچک در «آس تین تکزاس» تنهای تنها بودم؛ ولی بیشترین تعجبم در این است که چرا شما که در ایران هستید، امکانات دارید، پول دارید، حرف نمی‌زنید؟! دیدم راست می گوید. ما فقط در سالروز 11سپتامبر، یکی از آن فیلم‌های قدیمی مربوط به این حادثه را پخش می‌کنیم و می‌گوییم که بله، این حادثه مشکوک است!

یکی از کسانی که به طور جد نسبت به واقعه‌ی 11سپتامبر حرف برای گفتن دارد شخص «گری سیک» است، کسی که سال ها مشاور امنیتی ریگان بود و تا چندی پیش همین مسئولیت را در دوره ریاست جمهوری بوش داشته است. او می‌گوید: «هر کس یا گروهی که این کار را کرده‌اند از یک سازمان خیلی خیلی منظمی برخوردار بوده است.»

مطمئن باشید که ما دیگر بهانه‌ای برای فرش قرمز پهن کردن جلوی پای اینگونه رسانه‌ها نداریم. این را هم بدانید که اگر در پشت این اعتراض شما در حضور رئیس جمهور، وزیر ارشاد به دنبالش نباشد، رئیس صدا و سیما از آن پشتیبانی جدی نکند، مطبوعات پشت این قضیه را نگیرند و اعتراض نکنند و اگر فیلم‌سازها و مستندسازهای ما وارد این میدان نشوند و حقوق از دست رفته‌ی خود را مطالبه نکنند، مطمئن باشید که تلاش شما به عنوان یک خبرنگار از کیهان به جایی نخواهد رسید. شاید مسئولان فکر می‌کنند همین‌که صحبت‌های آن‌ها در جهان منعکس می‌شود کافی است؟! ای کاش اینطور بود، در همین حد هم نیست، آقای احمدی نژاد دوبار نامه، یکی به رئیس جمهور و دیگری به مردم آمریکا نوشتند. فکر می‌کنید نامه ایشان چقدر منعکس شد و چند رسانه متن کامل آن نامه‌ها را منتشر کردند؟!

اصلاً نامه به ملت آمریکا را کسی چاپ نکرد. ولی اگر در داخل آمریکا رسانه‌ای می‌داشتیم وضع خیلی فرق می‌کرد و حتی با رایزنی می توانستیم آن را به نحو احسن در بسیاری از رسانه‌های آمریکا منعکس کنیم. اما تنها یک نشریه به نام «AFP» بود که همه‌ی نامه را چاپ کرد.
همین نشریه سه سال پیش به خاطر این‌گونه جسارت‌ها و شهامت‌ها توسط دولت آمریکا توقیف موقت شده بود. نشریه‌ای که هیچ کس در ایران درباره‌ی وجود آن خبر ندارد و حال آنکه هفته نامهAFP نشریه‌ای است که طی جنگ 8ساله تحمیلی، واقعه جنگ را به درستی روایت می کرد؛ ولی آن را به بهانه‌هایی بستند و این درحالی است که اگر ما یک پرس TV در واشنگتن داشتیم؛ نه آن هفته نامه به بهانه‌های واهی تعطیل می‌شد و نه دنباله روایت صحیح از جنگ تحمیلی قطع می‌شد. چرا خودمان را تحریم کرده‌ایم از یک حقی که به نظر من شاید از حق هسته‌ای هم مهمتر است، زیرا حق هسته‌ای را هم همین بلندگو تثبیت می‌کند، آن را در انظار عمومی جهان قرار می‌دهد و با افکار عمومی حرف می‌زند.

کیهان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد