گزارش تصویری از مراسم هجدهمین سالگرد شهادت سید مرتضی آوینی
پس از پخش بخش هایی از مستند خنجر و شقایق در میز گردی که به همراه نادر طالب زاده و سعید قاسمی واجرای حسین محمودیان صورت گرفت به تحلیل وبازخوانی خاطراتی از این مستند پرداخته شد و ضرورت های شناخت دغدغه های هنری شهید آوینی مورد بررسی قرار گرفت که در ذیل بخشهای از صحبتهای نادر طالب زاده و سعید قاسمی را خواهیم خواند.
طالب زاده در مورد مستند خنجر و
شقایق و متن و صدای سید شهید مرتضی آوینی که ...
پس از پخش بخش هایی از مستند خنجر و شقایق در میز
گردی که به همراه نادر طالب زاده و سعید قاسمی واجرای حسین
محمودیان صورت گرفت به تحلیل وبازخوانی خاطراتی از
این مستند پرداخته شد و ضرورت های شناخت دغدغه های هنری
شهید آوینی مورد بررسی قرار گرفت که در ذیل بخشهای
از صحبتهای نادر طالب زاده و سعید قاسمی را خواهیم خواند.
طالب زاده در مورد مستند خنجر و
شقایق و متن و صدای سید شهید مرتضی آوینی که بر روی
مستند قرار نگرفت این گونه اظهار داشتند:که برای سالروز
اول جنگ بوسنی و هرز گوین چهار قسمت را آماده کرده بودیم
که بنا بود در چهار شب متوالی مستند پخش شود که در هر قسمت
شهید سید مرتضی اوینی نریشن های آنرا
گفته بود که این قسمتها را حذف کرده بودند که این اقدام
صدا وسیما با وجود مخالفتهای مطبوعاتی روبرو شد. که البته
این اقدام صداوسیما وتقابل رسانه ای سبب خیری شد که
این مستند در سطح وسیع تکثیر شد ودر دانشگاه هاتکثیر شد و
هم توجه مسولین بالاتر را جلب کرد ومنجر به این شد که
تغییر و تحول کلی در صدا وسیما آن موقع به وجود آمد.
در پاسخ سوال دیگری که از سوی مجری
برنامه حسین محمودیان در مورد این که آوینی
ای که در همه عرصه ها حضور پیدا می کند که جایی در نوشتن
قطع نامه راهپیمایی مشارکت می کند وجایی دیگرفیلم می سازد
و یک جا تدوین گری می کند و.. کدام یک وجوه از شهید آوینی
برای شما شناخته شد ه تر است؛ طالب زاده اظهار داشت که
:آقای آوینی در یک بعد خلاصه نمی شد و منشوری از خیلی
چیزها بود عرفان او ،هنر او ،حکمت او ،بسیجی بودن او که در
هر لحظه ای جلوه ای می کرد که این حضورلحظه به لحظه او و
اینکه همیشه حرف تازه ای برای گفتن داشت از او مثل یک
دایره المعارف دائمی ساخته بود که می شد به اومراجعه کرد
اگر مشکلی برایت پیش می آمد بدون اینکه به مرتضی درباره
مشکلت چیزی بگویی مرتضی به تو مطلبی را می گفت که اون
مشکلت را حل می کرد که این نشات گرفته از ان قلب حاضری بود
که این فرد داشت و برای یک همچنین فردی فرقی نمی کرد که
باید در این لحظه حالا قطع نامه بنویسیم ویاگروهی را دریک
شرایط بحرانی به یک منطقه ای اعزام کنیم که این از وجوه
مختلف این آدم بود که همیشه در حال انفجار بود و به همین
خاطر بعد از شهادتش هم این انفجار واین تلالو همچنان ادامه
دارد و دست هیچکدام از ما نیست که بتوانیم درمورد این شخص
صحبت کنیم و هر بار به بعد جدیدی ازاین فرد می پردازیم.
در ادامه سعید قاسمی در پاسخ به این سوال با ابراز تسلیت
وتبریک به مناسبت سالروز شهادت شهید آوینی
و مهندس سعید یزدان پرست وشهید صیاد شیرازی بیان داشت که :
مدل حرکتی سید مرتضی آوینی که در سنوات گذشته سعی شد که
اورا فقط یک روشنفکری که زیاد هم سنخیتی با این موضوعات که
ما سعی داریم به بسیج ملحق بکنیم ندارد مقطع تاریخی بود که
متصل شد به جنگ که با بهانه اینکه سید مرتضی در مورد نیچه
و وبر نوشته بود او را به نفع تفکر
خود مصادره کنند اما آنچه که کاملا مشهود و عیان است شخصی
که می توانست در عرصه های جنگ نظامی شرکت کند چرا یک
همچنین شخصی دوربین را بر میدارد و مستند سازی در عرصه جنگ
را انتخاب میکند.
وی در ادامه با اشاره به تعبیرمفام معظم رهبری که اظهار
فرمودند که من مقید بودم که من این برنامه روایت فتح را که
در طول جنگ طی 60 -70 قسمتی که ساخته شده بود را به صورت
پیوسته ببینم زیرا که این برنامه صدای تپش قلب بچه های جنگ
را به پشت جبهه ها منتقل می کرد افزود تمام تلاشهای این
شهید برای این بود که او میدانست
زمانی می رسد که همه برای یک فریم عکس و یک لحظه تصویر از
جبهه و جنگ لهله میزنند و حتی ممکن است که تاریخ را
عدهای اشتباه بنویسند. برای همین او به ثبت تصویری جبهه و
جنگ پرداخت؛ چرا که به خوبی میدانست در آینده عدهای به
حرف امام (ره) گوش نمیدهند و برخلاف آنکه امام گفته بود
بخشهایی از زمینهای سوختهی جنگ را برای آیندگان نگه
دارید، آنها گوش به این حرف ندادند.
قاسمی افزود: سید مرتضی حاضر نبود دروغ بگوید. الان
فیلمسازها اگر بخواهند مستندی از آن روزها بسازند به
بهانهی نداشتن وقت کافی، به جای رفتن به مناطق عملیاتی،
راهی شهرک سینمایی دفاع مقدس میشوند و در آنجا با فضاسازی
سعی میکنند آن روزها را برای مخاطب تداعی کنند. اما سید
زیر بار اینها نمیرفت. باید در منطقهی عملیاتی و لوکیشن
واقعی فیلم میگرفت. در خود قتلگاه.
وی ادامه داد: او دوربینش را همانجایی میکاشت که
رزمندگان جانانه مقاومت کردند و شهید شدند تا حرف و حدیث
آخرش را همانجا بزند. و حدث ما حدث... سید حاضر نبود دروغ
بگوید. نمیدانم رمزش چیست اما صیاد هم قصد داشت که واقعیت
عملیات ثامنالائمه را به تصویر بکشد که عمرش کفاف نداد.
باید که عمر قرنهایی سر بیاید/ تا مثل یک آوینی دیگر
بیاید.
این همرزم شهید اظهار داشت: فکر میکنم که روشنفکر واقعی
کسیاست که تا 20 سال آینده را ببیند. این روزهایی که بحث
ولایت پذیری در فتنه خدشه دار شد، خیلی از کسانی که در
فتنه ناباورانه فریب خوردند، رفیقان او بودند. فتنهای که
از بیرون طراحی شد اما مجریان داخلی در قصهی فتنه خیلی
مقصر بودند.
وی در ادامه با خطاب قرار دادن آن شهید گفت: چقدر خوب شد
آقا سید مرتضی که نبودی ببینی! نمیتوانم بگویم که چقدر
خوب شد ندیدی، چون شهید شاهد، ناظر و حی است. اما خیلی سخت
بود آقا سید مرتضی! رفقایی که تو با دیدن اولین زاویههای
انحراف در آنها به ایشان نامه زدی، یکی یکی فریب خورند.
او با یادآوری برخی از آثار بهروز افخمی و محمد نوریزاد
گفت: بعد از 20 سال دیدیم که فرزند صبحی با بودجههای
میلیاردی ساخته شد که در آن هنرپیشهی معلومالحالی با
شلوار جین نقش مادر امام را بازی میکند. چه کسانی از او
پشتیبانی میکنند؟ کسانی که به نوعی به خود ما منتسب
هستند. چگونه است که ما برای ساخت یک مستند چند میلیونی
گیر میکنیم اما بودجه های میلیاردی در اختیار اینها قرار
میگیرد. در اختیار چهل سرباز! چقدر خوب شد آقا سید مرتضی
که نبودی! چقدر خوب شد!
قاسمی درباره ولایتمداری سید شهیدان اهل قلم گفت: یادت هست
آقا سید مرتضی وقتی که بعد از رحلت امام(ره) در یک جمع
خصوصی کسی گقت که هیچ کس دیگر امام نمیشود؟ یادت هست که
یقهی او را گرفتی؟ یادت هست که چقدر ناراحت شدی و اولین
بار برای حمایت از ولایت آقا شمشیر کشیدی؟ و بعد از آن
نامهای نوشتی و در انتهای آن گفتی که "حضرت آقا! سر ما و
فرمان شما" و با آن نامه اولین اظهار ارادت را به آقا
کردی؟
وی در ادامه خطاب به شهید آوینی گفت: آقا سید! شما جنگ نرم
را خوب میفهمیدی و میشناختی! یادت هست که سر قصهی
ماهواره شما تذکر دادی که برادران! اینترنت به مراتب می
تواند خطرناکتر از ماهواره باشد. حالا همه این جنگهای
فیسبوکی و توئیتری را میبینند. من مدتی قبل در سوریه
بودم در یکی از روستاهای حاشیهی شهر حلب، نصف مردم "ندا
آقاسلطان" را میشناختند. در یک روستا! آقای موسوی و کروبی
با گرفتن پول از محمود عباس و عبدالله اردنی و ... می
خواستند جنگهای فیسبوکی راه بیاندازند.
قاسمی با اشاره به انقلابهای کنونی منطقه، افزود: اگر
امروز بودی آقا سید مرتضی، تویی که جنگ در بوسنی اهل تسنن
را تحمل نیاورده بودی، هر جا که جنگ میشد -در افغانستان،
عراق، پاکستان و تاجیکستان- حضور داشتی، امروز با دیدن
حوادث بحرین، یمن و مصر چه می کردی؟ بالاخره حتما یک تیم
فیلمبرداری به این کشورها میفرستادی، دغدغهی گروههای
فیلمبرداری امروز کجا ودغدغههای آوینی کجا!
وی افزود: آقا سید! بعضی از لبنانی ها در این هشت ماه فتنه
خواب راحت نداشتند! زنگ میزدند و میگفتند اگر نمیتوانید
جمع کنید ما بیاییم! به خاطر همین است که حضرت آقا فرمودند
اگر از همهی اشتباهات سران فتنه بگذریم، از گناه خدشه دار
شدن آبروی نظام نخواهیم گذشت.
سعید قاسمی خاطرنشان کرد: آقا سید! ندیدی که در قلب حادثه
در وسط خیابان انقلاب، به کریسیتن امانپور اجازه داده شد
رو به دوربین بایستد و بگوید: «this ih the end of the
road» اگر تو بودی تحمل نمیکردی! تو بودی بعد از فتنه
لااقل دو تا مستند میساختی تا فرزند من متوجه شود که از
کجا ضربه خورده! بفهمد که به فرمودهی حضرت آقا برای این
فتنه 20 سال برنامهریزی شده بود! همه چیز برنامه ریزی شده
بود و فقط خدا خواست که نشد.
وی در ادامه گفت: اگر تو بودی دو تا مستند کار میکردی تا
فرزند من بفهمد که در این 16 سال چه بلایی بر سر او در
دانشگاه آزاد اسلامی آوردند. دانشگاهی که هنوز دست
همانهاست. یا دانشگاه هنر که خود فارغ التحصیل آن هستی!
دانشگاهی که وقتی باران میزند، دختر و پسر میریزند بیرون
و ترانهی "بارون بارون" میخوانند. سید! حسب ظاهر کار به
دست حزباللهیهاست اما درواقع آنها سوار کار نیستند.
قاسمی سخنانش را با این جملات به پایان برد: اگر تو امروز
بودی قطعاً دغدغهات دغدغهی ما نبود. تو به هنگام شهادت
روی برانکارد، مدام استغاثه میکردی و نام مادرت فاطمه را
صدا میزدی. ناگهان سه بار روی همان برانکارد گفتی "اللهم
اجعل مماتی فی سبیل الله"، تو حسرت خوب مردن را داشتی! و
آخرین صحبتم از نوشتههای خود سید مرتضی: «راستی برای مرگ
آمادهای؟ اگر الان ملک الموت سر رسد و تو را به عالم باقی
فراخواند هر چند با شهادت، آمادهای؟ دیدم که نه! شهوت
زیستن مرا به خاک بسته است، چنگ در خاک زده و ریشه دوانده
است و می دانستم که شهدا را پیش از این که مرگشان سررسد،
دعوت می کنند و آنان لبیک میگویند و تا چنین نشود، اجل سر
نمیرسد. راستی برای مرگ آمادهای؟»